سلام
اگر تو ذهنت وقت تصور بودنش فقط سوال میپرسی یعنی به بودنش ایمان نداری داشتم این چند وقت به همین فکر میکردم جرقه ش از یک سوال ساده شروع شد وقتی خدارو دیدی میخوای بهش چ حرفی بزنی اونی که ازش این سوال رو پرسیدم شروع کرد از عدالت پرسیدن که چرا فلان جای عالم این شکلی چرا اینجا اینجوریه و چندتا سوال دگ همین ک داشت سوالاش رو میگفت داشتم تصور میکردم مگ میشه کنارش بود و اون لحظه رو حس کرد و با حرف زدن خرابش کرد وقتی به حضورش ایمان داشته باشی سوال نمیکنی زندگیش میکنی دلم میخواست با تو زندگی کنم دارم از حضور حرف میزنم حضور کسی که میشه فهمیدش نه کامل اما در حد توان حضوری که پر گویی هاتو ازت میگیره بهت سکوتی میده که میشه باهاش زندگی کرد و صداشو با دقت شنید با دغدغه های روزمره
درباره این سایت